גמר חתימה טובה !!!

Orel ICE

New member
آیا سریع آسان! و تعطیلات شاد!

(מצטער על השגיאות; גם אני תלמיד פרסית אצל ד"ר גינדין...)
 

פרויז1

New member
پادشاه :../images/Emo47.gif../images/Emo130.gif

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست.روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’ پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’نخست وزیر جواب داد: ‘اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست،باید این کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید.به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست!!!’ پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند..آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد.با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت.آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!!او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!!فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به ج&#
 

פרויז1

New member
הסיום :

فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!!آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آوردو ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند.تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کردکه چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛او فقط تا حد توان کار می کرد!!! پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.نخست وزیر جواب داد: ‘قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد!!!اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما ...راضی نیستند خوشبختي ما درسه جمله است : تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا ولي ما باسه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم :حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا دکتر شریعتی
 

מורד3

New member
לפרויז חן חן =آفرین

סיפור יפה / מוסר הסכל חתימה טובה וחג שמח מורד
 

בני33

New member
*גמר חתימה טובה,ידידי*

ומה שאני מצליח לקרוא כאן,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, זה מספרי 99 שהם מספרי מאסטר בפני עצמם. שבוע טוב.
 

פרויז1

New member
../images/Emo47.gif../images/Emo65.gifאיש יקר! ביקורך כאן-כבוד לנו!

גמר חתימה טובה !!! זהו בתמצית : סיפור עם מוסר השכל : מלך אחד מסתובב ושומע אדם מזמר בשמחה. למה אתה מזמר? כי בית הקש שלי עומד על תילו, משפחתי בסדר ובסוף היום תהיה לנו הפת. בעצת ראש ממשלתו מניח המלך שק ובו 99 מטבעות זהב מול ביתו של ה"שמח וטוב לבב", הנ"ל מוצא את השק ומקדיש את זמנו, מרצו ומבטל שמחתו כדי לחפש את מטבע הזהב ה- 100 שסבר כי נפל...
 
למעלה